اطراف یک درخت اقاقیا پر شده بود از بوتههای گل نیلوفر. نیلوفرها از ساقه و شاخههای درخت اقاقیا بالا رفته بودند و لابهلای شاخههای آن را با گلهای رنگارنگ خود پر کرده بودند. درخت اقاقیا خوشحال بود که گلهای صورتی و بنفش و سفید، زیباییاش را صدچندان کرده است.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : دروغ گفتن
قصه آموزنده داوینچی: زبان و دندانها / دروغ گفتن کار خیلی زشتیه!
روزگاری، پسربچهای بود که فقط یک عیب داشت: زیادی حرف میزد. دندانهایش از اینهمه وراجی عصبانی شده بودند و بالاخره قرچ و قروچی کردند و گفتند: - این پسرک، زبان درازی دارد!
بخوانیدقصه کودکانه: ساز جادویی | پاداش خوبی، خوبی است
جوانی در کوهستان گردش میکرد که چشمش به کوتولهای افتاد. ریش کوتوله به شاخههای یک درختچه، گیر کرده بود. جوان که خیلی مهربان بود به کوتوله کمک کرد تا خود را آزاد کند.
بخوانیدافسانه ایرانی: بُزی || سرانجام دروغگویی و پاداش درستکاری
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود، خیاطی بود که در این دار دنیا سه پسر داشت، اینها در دکان وردستش بودند. یک روز این خیاط، یک بز ماده خرید، که صبح به صبح شیرش را بدوشند، قاتق نانشان کنند.
بخوانید5 داستان آموزنده درباره دروغ گفتن
اگر همه خبائث در خانه ای نهاده شود، کلید آن خانه دروغ میباشد.
بخوانید