هیاواتا یک بچه سرخپوست شجاع و بی باک است که برای اولین بار تصمیم می گیرد به شکار برود. اما متوجه می شود که شکار حیوانات وحشی کار راحتی هم نیست...
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان کودکانه
قصه کودکانه «زازا عروسك کوچولو» برای دختر کوچولوها
یک روز زازا، عروسک کوچولوی کارولین گم شد. همه حیوانات مزرعه به دنبال زازا همه جا را گشتند و سرانجام آن را پیدا کردند ...
بخوانیدداستان من: بچه ها توانایی های متفاوتی دارند – هیچکس بی عرضه نیست!
بچه ها! با خواندن این قصه می فهمیم که هر کودکی توانایی های متفاوتی دارد و همه مثل هم نیستند. هیچکس هم بی عرضه نیست ...
بخوانیدکتاب قصه کودکانه قدیمی: بچه اردک زشت
داستان یک جوجه زشت که همه فکر می کردند یک اردک زشت است. برای همین همه از او بدشان می آمد. اما سرانجام همه فهمیدند که اشتباه می کردند. چون پایان قصه نشان داد که هر موجودی به جایگاهی که شایسته آن است خواهد رسید
بخوانیدکتاب قصه کودکانه: آرزوی یک اردک / در مزرعه توت جنگلی
والتر اردک تنهایی است که در یک مزرعه کنار رودخانه زندکی می کند.والتر آرزو دارد که یک اردک دیگر هم در مزرعه باشد.اتفاقاً یک روز اردک زیبایی به نام وینی فرد به مزرعه می آید ...
بخوانید