«دالن» و «شیاولن» دو خواهر دوقلو بودند. صورتشان دقیقاً مثل هم بود و لباسهایی که میپوشیدند نیز مثل هم بود. یک روز، دالن دست شیاولن را گرفت و پیش گربهی ملوسشان برد
بخوانیدTag Archives: داستان چینی
داستان کودکانه پیش از خواب: جنگل آتش گرفته! / گاهی اوقات چشمهای ما واقعیت را نمیبیند
صبح وقتی خرگوش کوچولو از خواب بیدار شد، درِ خانه را باز کرد تا بیرون را تماشا کند. تمام جنگل را تا چشم کار میکرد دود سفیدی فراگرفته بود. حتی خانهی خرس که مقابل خانهی خرگوش بود دیده نمیشد.
بخوانیدداستان کودکانه پیش از خواب: کلم بزرگ پیرمرد / دو دوست خوب
پیرمردی در یک دشت سرسبز زندگی میکرد. خودش هرچه میخواست میکاشت و درو میکرد و میپخت میخورد و بهتنهایی زندگی میکرد.
بخوانیدداستان کودکانه پیش از خواب: آدمک نانی / رفتارمان انسانی باشد
«شیاوسونگ» و مادربزرگ در حیاط خانه نشسته بودند و نان درست میکردند مادربزرگ چانههای زیادی از خمیر درست کرد و یکییکی آنها را پهن میکرد و در تنور میگذاشت
بخوانیدداستان کودکانه: آواز خواندن بدون استفاده از دهان / به صدای طبیعت گوش کنید
بلبل کوچولو یکی از خوشآوازترین پرندهها به شمار میرود. در جنگلِ درختانِ کاج و صنوبر مدام صدای آوازش بلند میشد. صبح خیلی زود، مادر بلبل کوچولو به دنبال غذا پر کشید و رفت
بخوانید