وقتیکه دوستان خانم پرستو بهطرف محل گرمتری رفته بودند، او خواب مانده بود و حالا میبایستی هرچه زودتر خود را به محل گرمتری برساند؛
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان چینی
قصه کودکانه پیش از خواب: اشتباه آخوندک / به دیگران تهمت نزنیم
آخوندک در حال قدم زدن در کشتزار بزرگ بود که ناگهان صدای فریاد سیبزمینیها را شنید. با سرعت پیش آنها رفت و از علت فریاد زدنشان پرسید.
بخوانیدداستان کودکانه پیش از خواب: مرد طمعکار / چیزی که مال تو نیست را برندار!
در زمانهای خیلی قدیم روزی از روزها دو مرد که یکی بار نمک بر دوش داشت و دیگری یک گونی بزرگ کبریت، همزمان باهم به زیر درختی رسیدند. هوا طوفانی بود و آن دو میخواستند به شهر بروند و اجناس خود را به فروش برسانند؛
بخوانیدداستان کودکانه پیش از خواب: چپ و راست / سر کلاس به حرف معلمت گوش کن!
معلم روی تختهسیاه نوشت: «چپ»، «راست». بعد این دو کلمه را بلند خواند. بعد از دانشآموزان خواست تا آنها هم این دو کلمه را بلند بخوانند. بچهها هم همراه با معلم تکرار کردند.
بخوانیدداستان کودکانه پیش از خواب: وقتی فیل کوچولو داخل گودال افتاد / شکمو نباش!
یک روز، یک دسته فیل آفریقایی، دست بچههایشان را گرفتند و برای گردش به جنگل رفتند. آن روز آفتاب، خیلی خوبی بود و هوا برای گردش و تفریح مناسب بود.
بخوانید