پدر و مادر تام هیچ بچه ای نداشتند. برای همین آرزو داشتند یک بچه داشته باشند، حتی اگر قدش به اندازه یک انگشت باشد.اتفاقاً همینطور هم شد و تام انگشتی فسقلی به دنیا آمد. تام ماجراهای زیادی داشت. حالا اینجا هم می تونید قصه تام رو بخونید و هم به صدای داستان گوش بدید...
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان تصویری
کتاب قصه مصور کودکانه: پاپی ، توله سگ دوست داشتنی
پاپی یک توله سگ بامزه و دوست داشتنیه که دوست داره در مزرعه گردش کنه و با حیوانات بازی کنه. حیوانات مزرعه پاپی را خیلی دوست دارند و با او بازی می کنند...
بخوانیدقصه کودکانه قدیمی: بیچاره آقای نی بِل / قصه های مزرعه توت جنگلی
آقای نِی بِل خرگوش مریض شده و خیلی ناراحت است. چون قرار است نمایشگاه محصولات کشاورزی برگزار شود و او به علت بیماری نمی تواند شرکت کند. اما خانم خرگوش فکر دیگری دارد...
بخوانیدقصه مصور کودکانه: بره و دوستانش در مزرعه حیوانات
برّه بازیگوش به مزرعه حیوانات می رود. در مزرعه همه کار می کنند اما برّه حوصله کار کردن ندارد. اما سرانجام یاد می گیرد که باید وظیفه شناس باشد و به جای بیکاری و شیطنت، به حیوانات مزرعه کمک کند...
بخوانیدقصه مصور کودکانه: روزی که خورشید را دزدیدند / آن کس که نداند …
یک روز حیوانات مزرعه متوجه می شوند که یک نفر خورشید را دزدیده است. اما کسی خورشید را نزدیده بود بلکه خورشیدگرفتگی رخ داده بود ...
بخوانید