بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان انگیزشی

وقتی بیدار شدم تمام تنم درد می‌کرد و می‌سوخت. چشم‌هایم را باز کردم و دیدم پرستاری کنار تختم ایستاده است.

مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد. وقتی پول‌ها را دریافت کرد

یک کمیسر روسی که از زندگی کردن در مسکو دل‌زده شده بود، تصمیم به خودکشی گرفت.

جیم اسمیت اهل نیویورک بود. او قصد سفر به لاس‌وگاس را داشت

اوایل دهه ۱۹۲۰ بود و پروازهای نمایشی با هواپیمای ملخ‌دار رونق فراوانی داشت.