یکی از اشرافزادگان انگلیسی بعد از مرگ در قصر بزرگش تعدادی نقاشیهای گرانقیمت به یادگار گذاشت.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان انگیزشی
خدا را شکر / داستان انگیزشی
دو دوست در خیابان به هم رسیدند، اولی از دومی پرسید: «چرا سرت را بستهای؟»
بخوانیدپیامکهای روحیهبخش / جملات انگیزشی
سرنوشت تو مشتمونه، رو پیشونی نیست.
بخوانیدقدرت فکر و مثبت اندیشی / داستان انگیزشی
مرد جوان: «ببخشید آقا میشه بگین ساعت چنده؟»
بخوانیدتنها حقایق، حقیقت دارند / داستان انگیزشی
آبراهام لینکلن زمانی سعی داشت نکتهای را به اعضای کابینه خود گوشزد کند.
بخوانید