داستانسرایان نقل کردهاند که: در کنار یک جنگل سرسبز و انبوه، نیزار زیبایی بود که در آن جویبارها و چشمههای فراوانی وجود داشت. در آن نیزار گلهای فراوان و قشنگی روییده بود که عطر آنها از فاصلهی دوری احساس میشد. در آن محل زیبا و تماشایی، به سبب فراوانی آب و گیاه حیوانات زیادی زندگی میکردند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : خرگوش باهوش
قصه کودکانه پیش از خواب: ماه و چشمه | خرگوش زرنگ و فیل های خرابکار
جنگلی بود سبز و خرم. در گوشهای از این جنگل، چشمهی آبی بود. آب چشمه، تمیز و خنک بود. هرروز حیوانهای جنگل کنار چشمه میرفتند و از آب چشمه میخوردند.
بخوانیدقصه کودکانه: کالولو خرگوشه، کفتار و کوزه روغن
كفتار و کالولو خرگوشه باهم دوست بودند و در يك دهکده زندگی میکردند؛ يك روز کالولو به کفتار گفت: «میدانی کفتار، ما غذاهایِ خوبِ روغندار نمیخوریم.»
بخوانیدقصه کودکانه: چطور کالولو خرگوشه صاحب باغ بزرگی شد
کالولو خرگوش پیر و شیر و میمون باهم در يك دهکده زندگی میکردند و هرکدام از آنها هم صاحب يك باغ بود؛ اما باغهایشان از دهکده فاصله داشت و نمیتوانستند اغلب به سر کشی آنها بروند.
بخوانیدداستان مصور کودکانه: خرس وحشی و پسر باهوش
روزی روزگاری در روستایی در کشور آلمان، پسری بود بسیار باهوش و زرنگ. اسم این پسر هانس بود، هانس با مادرش زندگی میکرد.
بخوانید