بایگانی/آرشیو برچسب ها : خرس

در این قصه‌ی قشنگ، وینی پو، خرس بامزه به دکتر می‌رود تا دکتر او را معاینه کند. اما پو از دکتر می‌ترسد. اما بعد می‌فهمد که دکتر و آمپول ترس ندارد...

یک روز سه بچه خرس درحال بازی کردن روی شاخه درخت‌ها بودند که یک عقاب بزرگ آمد و یکی از آنها را گرفت و به لانه اش برد. اتفاقاً عقاب هم جوجه داشت و جوجه‌اش به چنگ مادر خرس‌ها افتاد و ...

در روزگاران پیش، خرس کوچولویی، در یک برج چوبی زندگی می‌کرد که اسمش «وینی» بود. وینی یک اتاق کوچولو، برای خودش درست کرده بود و همیشه خوشحال و خندان بود، ولی مشکل بزرگ وینی این بود که خیلی کنجکاو و شکمو بود و همیشه می‌خواست از همه‌چیز سر دربیاورد.

بچه‌ها همتون میدونید که وینی یک بچه خرس کوچولوی با مزه است. ولی این وینی خیلی خیلی شکمو و پرخوره. در واقع، از وینی کوچولو شکموتر توی دنیا پیدا نمیشه.

سگ شمال داستان سگی به نام نیکی است که به همراه صاحبش وارد جنگل های سرد کانادا می شود. نیکی در جنگل گم می شود و با بچه خرسی به نام نیوا دوست می شود. شکارچی بدجنسی به نام لوبو قصد شکار نیکی را دارد اما نیکی زنده می ماند و سرانجام پیش صاحبش برمی گردد.