روزی یک عنکبوت، یک هزارپا و یک قورباغه دربارهی انسانها باهم صحبت میکردند. هزارپا گفت: «انسانها کر هستند. خیلی وقتها که از کنارشان رد میشوم با تمام قدرت پاهایم را به زمین میکوبم؛ اما آنها متوجه من نمیشوند.»
بخوانیدTag Archives: حیوانات
قصه صوتی کودکانه: حیوانات سحرخیز || با صدای: مریم نشیبا
حیوانات صبح زود بیدار میشدند تا هر روز با هم صبحانه بخورند. آنها هر روز با هم صبحانه میخوردند. ولی یک روز آقا کلاغه کنار صبحانه آمد و منتظر دوستانش شد؛ ولی خبری از آنها نشد که نشد ...
بخوانیدمجموعه شعر کودکانه: آشنایی با کارها و مشاغل در مزرعه
مجموعه شعر کودکان درباره مشاغل و کارهای مزرعه: زنبوری که نیش میزنه همّه رو آتیش میزنه عسل داره چه عسلی بدش مییاد از تنبلی
بخوانیدمجموعه شعر کودکانه: آموزش و شناخت حيوانات با شعر
آشنایی کودکان با نام حیوانات، به زبان شعر - یه خرگوش زرنگم خوشگلم و قشنگم
بخوانیدمجموعه شعر کودکانه: حیوانات || آشنایی کودکان با حیوانات
آشنایی کودکان با حیوانات به زبان شعر: مثل الاغ دُم دارم یال دارم و سم دارم چشم دارم و گوش دارم
بخوانید