اطراف یک درخت اقاقیا پر شده بود از بوتههای گل نیلوفر. نیلوفرها از ساقه و شاخههای درخت اقاقیا بالا رفته بودند و لابهلای شاخههای آن را با گلهای رنگارنگ خود پر کرده بودند. درخت اقاقیا خوشحال بود که گلهای صورتی و بنفش و سفید، زیباییاش را صدچندان کرده است.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : جانگ شو
داستان کودکانه: کمک ادیسون به مادرش / آفرین به بچه های باهوش
همانطور که میدانید ادیسون مخترع برق است. این داستان مربوط به زمان کودکی او و هوش فراوان وی است. یک روز ادیسون کوچولو درحالیکه فقط هفت سال داشت پس از خوردن نهارش به زیرزمین انبار خانه که محل همیشگی او بود و علاقهی خاصی به آنجا داشت رفت تا با وسایلش، سر خود را گرم کند و آزمایشهایش را انجام بدهد.
بخوانیدداستان کودکانه پیش از خواب: کدامیک از آنها درست میگفتند؟
بهار آمده بود و درختان یکسره لباس سبز بر تن کرده و گلهای رنگارنگ نیز در لابهلای درختان و بوتهها هنرنمایی میکردند. همهجا زیبا و خوشبو، بود پرندهها شاد بودند و مشغول نغمهسرائی. در میان گلهای رنگارنگ یک پروانهی زیبا مشغول رقص و شادی بود.
بخوانیدداستان کودکانه: قورباغه خودخواه است یا چن لی؟ / نباید خودخواه باشیم
کودکان را تماشا کنند. چن لی کنار مادر نشست و با دقت به تلویزیون زل زد. ناگهان، چن لی متوجه شد که قرار است در برنامهی کودکان آن روز، یکی از نمایشنامههایی که او و دوستانش در مدرسه اجرا کردهاند پخش شود؛
بخوانیدقصه کودکانه: یک چیز عجیب / لذت زندگی در طبیعت
در داخل جنگل یک کلبهی چوبی قرار داشت. در این کلبه پیرمرد شکارچی زندگی میکرد. آن روز صبح زود میمون کوچولو از آنجا میگذشت که ناگهان چشمش به دو چیز عجیب افتاد که از درختی در جلوی کلبه آویزان شده بود.
بخوانید