بایگانی/آرشیو برچسب ها : جانگ شو

قصه آموزنده کودکانه: حشره‌ ی شب‌تابِ کوچولو / به دیگران کمک کنیم

قصه-کودکانه-چینی-حشره‌ی-شب‌تاب-کوچولو

«شیاولو» نام یک حشره کوچولوی درخشان است که البته شب‌ها از خودش نور می‌دهد، درست مثل کرم شب‌تاب. مدتی بود که شب فرارسیده بود. ولی مادر شیاولو اثری از او نمی‌دید. کم‌کم نگران شد و در جنگل به جست‌وجوی او پرداخت.

بخوانید

قصه آموزنده کودکانه: قناری‌های کوچولو / دوری از دوستان، مایه‌ی دلتنگی است

قصه-کودکانه-چینی-قناری‌های-کوچولو

«آمی» دو تا قناری زرد و خیلی زیبا داشت. آن دو از صبح تا شب آواز می‌خواندند و دل اطرافیان را شاد می‌کردند. «شیاو یوان» نیز که دوست آمی بود هرروز به دیدن قناری‌ها می‌آمد و هر دو باهم به تماشای قناری‌ها می‌نشستند.

بخوانید

قصه آموزنده کودکانه: گورخر زیبا و اشتها برانگیز / هنر زیبا بهتر از ظاهر زیباست

قصه آموزنده کودکانه: گورخر زیبا و اشتها برانگیز / هنر زیبا بهتر از ظاهر زیباست 1

اسب پیر سه پسر داشت. روزی شنید که در داخل جنگل، هنرهای زیادی برای یادگیری وجود دارد. به همین دلیل سه پسرش را خواست و برای آن‌ها اهمیت رفتن به جنگل و فراگیری کارهای مهم را شرح داد و سه پسرش را به جنگل فرستاد.

بخوانید

قصه آموزنده کودکانه: خرچنگ و عنکبوت / چاه نکن بهر کسی، اول خودت، بعداً کسی

قصه-کودکانه-چینی-خرچنگ-و-عنکبوت

عنکبوت، خیلی گرسنه شده بود و هرچه صبر می‌کرد هیچ حشره‌ای به سراغ تارهایش نمی‌آمد. از دور چشمش به موجودی خورد که از کنار ساحل داشت به آن‌طرف می‌آمد. با خوشحالی درحالی‌که نور امیدی در دلش جوانه زده بود، به انتظار شکار، بی‌حرکت پشت سنگی پنهان شد.

بخوانید

قصه آموزنده کودکانه: کهنه بودن لباس عیب نیست / بی توجهی به لباس عیب است

قصه آموزنده کودکانه: کهنه بودن لباس عیب نیست / بی توجهی به لباس عیب است 2

در راهِ رفتن به مدرسه «شیاولونگ» و «شیاولی» چشمشان به «شیاوگانگ» افتاد. چیزی که نظر آن‌ها را به خود جلب کرد شلوار کهنه و وصله زده‌ی شیاوگانگ بود. دو تا دایره‌ی بزرگ پشت باسن شیاوگانگ به شلوارش وصله شده بود.

بخوانید