Tag Archives: جادو

قصه صوتی کودکانه: چوب جادویی || مریم نشیبا

قصه-صوتی-کودکانه-چوب-جادویی-کاور

خرگوش و جوجه تیغی داشتند در راهی می رفتند که یک چوب به پای خرگوش برخورد کرد. ولی جوجه تیغی چوب را برداشت و گفت: این چوب جادویی است. آنها رفتند تا به یک مرداب رسیدند. خرگوش توی مرداب افتاد و داشت غرق می شد. ولی جوجه تیغی چوب اش را جلوی خرگوش گرفت تا او را نجات دهد ...

بخوانید

داستان خواب کودکان: مادربزرگ جادو می‌کند

قصه-کودکانه-مادربزرگ-جادو-می-کند

داستان کودک: سوزی، مادربزرگش را خیلی دوست داشت. هرروز، وقتی‌که از مدرسه به خانه برمی‌گشت، مادربزرگ کنار آتش نشسته بود و بافتنی می‌بافت. او آن‌قدر سریع می‌بافت که گاهی به نظر می‌رسید میل‌های بافتنی، زیر نور آتش، جرقه می‌زنند.

بخوانید

داستان مصور کودکانه: پسر قهرمان و جادوگر بدجنس

کتاب-داستان-مصور-کودکانه-پسر-قهرمان-و-جادوگر-بدجنس

روزی روزگاری، جادوگر بدجنسی بود که همه مردم از دست او به تَنگ آمده بودند؛ اما هیچ‌کس جرئت نداشت با او بجنگد و او را از بین ببرد. چون هر کس با او روبه‌رو می‌شد، به سنگ تبدیل می‌شد و مثل مجسمه‌ای بر زمین می‌افتاد.

بخوانید