یکی بود یکی نبود، توی یک جنگل بزرگ که حیوانات زیاد و خطرناکی هم داشت یک خرس با سه تا بچهاش زندگی میکردند. مادر همیشه مواظب بچهها بود تا توسط حیوانات وحشی آسیب نبینند.
بخوانیدTag Archives: تنبلی
داستان زیبا و آموزنده: سنجاب قهوهای تنبل || قصه شب برای کودکان
یکی بود یکی نبود. وسط یک جنگل پردرخت و پوشیده از گل و گیاه، یک باغ گردو بود که هرسال، با گردوهای خوشمزهی زیاد، برای استفادهی ساکنان جنگل و حیوانات، به بار مینشست.
بخوانیدداستان زیبا و آموزنده: ماجرای خر و گاو || قصه شب برای کودکان
مردی روستایی یک خر و یک گاو داشت که آنها را باهم در طویله میبست. خر را برای سواری نگاه میداشت، اما گاو را به صحرا میبرد و به خیش میبست و زمین شخم میزد
بخوانیدداستان کودکانه و آموزنده: سه بچه خوک || عاقبت تنبلی
روزی سه بچه خوک بودند که هرکدام میخواستند برای خودشان خانه داشته باشند. اولین خوک خانهاش را با کاه ساخت.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: مورچهی تنبل / با صدای مریم نشیبا
مورچهی تنبل اصلاً دلش نمیخواست بیرون برود و کار کند. اما مورچهی تنبل دلش نمیخواست کار کند.
بخوانید