روزی از روزهای پاییز خروس جوانی به همسرش گفت: همسر کوچولویم، حالا فصل فندق و ذرت است، بیا باهم به کوه برویم و دلی از عزا دربیاوریم.
بخوانیدTag Archives: برادران گریم
افسانه دوازده برادر / قصهها و داستانهای برادران گریم
سالها پیش پادشاه و ملکه ای زندگی میکردند که دوازده پسر داشتند. همه این پسرها تیزهوش و زرنگ بودند و یکدیگر را دوست داشتند
بخوانیدافسانه ویولن نواز شگفت انگیز / قصهها و داستانهای برادران گریم
روزی یک نوازنده ویولن راه سفر در پیش گرفت. راهی که انتخاب کرده بود از یک جنگل میگذشت.
بخوانیدقصه «همسر ماهیگیر»اگر آرزویت برآورده شود چه آرزویی میکنی؟
اگر روزی قرار باشد یک آرزوی شما به انتخاب خودتان برآورده شود چه آرزویی می کنید؟ پس این قصه از برادران گریم را بخوانید
بخوانیدقصه «گرگ و هفت بزغاله»: مجموعه قصهها و افسانههای برادران گریم برای کودکان و بزرگسالان
روزی روزگاری، بز عاقلی بود که هفت بزغاله داشت. او مثل هر مادری فرزندانش را خیلی دوست داشت.
بخوانید