جیمز، خواهرش سالی و دوست صمیمیشون مارک خیلی حوصلهشون سر رفته بود. اونها کل روز بازی کرده بودن، ولی حالا که هوا تاریک شده بود و نمیشد چیزی رو خوب دید، دیگه نمیدونستن چی کار کنن.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : بازی
قصه کودکانه شب: بازی های زمستانی / مواظب باشید روی برف لیز نخورید
از شب قبل داشت برف میبارید و همهجا پر از برف بود. بچهها با خوشحالی به مدرسه رفتند. آقای معلم گفت: اگر بچههای خوبی باشید میتوانید بعد از کلاس به حیاط بروید و برفبازی کنید.
بخوانیدقصه کودکانه: زنبورک وزوزی / بهترین دوست و همبازی من
یکی بود، یکی نبود. یک زنبورک وزوزی بود که دنبال همبازی میگشت. یک روز پر زد و رفت تا رسید به یک شاپرک نازنازی. سلام کرد و گفت: «من زنبور وزوزیم. دنبال یک همبازیم. شاپرک نازنازی، میشوی با من همبازی؟»
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: اردك جوراب پوش و 4 قصه دیگر / با صدای: مریم نشیبا #13
فهرست قصه های این مجموعه: 1- اردك جوراب پوش 2- شیرینی شب عید 3- بازی در یك روز طوفانی 4- بازی جوجه ها 5- آسمان آبی (ویژه 22 بهمن)
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: اتاق جدید لیلا كوچولو و 4 قصه دیگر / با صدای: مریم نشیبا #9
فهرست قصه های این مجموعه: 1- اتاق جدید لیلا كوچولو / 2- بادبادك رنگارنگ / 3- بازی با پدربزرگ / 4- بازی در یك روز طوفانی / 5- بره كوچولو! حرف گوش كن!
بخوانید