حسن پسر خوب و نازنینی بود و توی محل زندگیشان هیئتی بود که در مناسبتهای مختلف مراسم مذهبی را آنجا انجام میدادند. یک روز همسایهی جدیدی آمد که پسری همسن حسن داشت به نام علی.
بخوانیدTag Archives: امام حسین (ع)
قصه صوتی کودکانه: یک روز خوب / حال و هوای محرم
زهرا کوچولو توی ماه محرم با مادرش به مسجد به کودکی که تشنه اش شده بود و از مادرش آب می خواست، آب میده. زهرا دوباره با یک پارچ آب بین عزاداران توی مسجد می چرخه و به همه آب میده و خیلی خوشحال میشه که تونسته توی عزاداری ها کمک کنه.
بخوانیدقصه های شیرین فیه ما فیه: شاید که این، آن باشد
عارفی نزد سخندانی نشسته بود. سخندان گفت: «هر سخنی بیرون از این سه حالت نیست: یا اسم است، یا فعل و یا حرف.» ناگهان عارف از جا جَست، پیراهنش را درید...
بخوانیدجز زیبایی ندیدم: زندگینامه حضرت زینب (س) | روایتی زیبا از مدینه تا دمشق
دیده بیابان میدید. نیزههای خورشید بر زمین میتابید. گل آفتاب در آسمان میدرخشید. بیابان، نامهربان و عریان بود. سخت بود و سوزان، شنزار در شنزار... نه بادی، نه بارانی، نه بانگی، نه فریادی، نه گُلی، نه گیاهی ... زمین خشک خشک بود، نه آبی، نه سایهای، نه جنبشی و نه جنبندهای...
بخوانیدزینب دختر علی (ع)، زن انقلابی اهلبیت || زندگینامه کوتاه حضرت زینب سلام الله علیها
زینب (ع) دختر علی بن ابیطالب امیر مؤمنان (ع)، مادرش فاطمهی زهرا (ع) دختر پیامبر خدا (ص) و برادران او امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، محمد بن الحنفیه و قمر بنیهاشم (حضرت عباس) (ع) میباشند.
بخوانید