روزی روزگاری مردی بود که یک الاغ داشت. الاغ او سالها گونیهای سنگین ذرت رو براش حمل کرده بود. بله بچهها! اون واقعاً یک الاغ وفادار بود! اما الاغ که پیر و ضعیف شد، دیگر نمیتونست مثل قبل کار بکنه!
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : الاغ آوازخوان
قصه کودکانه پیش از خواب: خر آوازه خوان / نیروی اتحاد و همدلی
مردی الاغی داشت. الاغ سالهای سال کار کرده و پیر شده بود و دیگر جان کار کردن نداشت. روزی صاحب الاغ تصمیم گرفت آن را از خانه بیرون کند، چون حیفش میآمد که به آن کاه و علف بدهد. الاغ فهمید که دیگر جای ماندن نیست و از خانهی صاحبش بیرون رفت
بخوانیدداستان کودکانه: الاغ آوازخوان || نتیجهی اتحاد و همکاری
روزی روزگاری در دهکدهای کوچک آسیابانی بود که الاغی داشت. سالها الاغ برای آسیابان کار کرده بود و بارهای سنگین را ازاینجا به آنجا برده بود. ولی حالا دیگر پیر شده بود و نمیتوانسته بار بکشد.
بخوانیدافسانهی مطربهای محلی / قصهها و داستانهای برادران گریم
الاغی برای اربابش گونیهای پر و سنگین را به اسیاب میبرد. اما پس از سالها کار و زحمت حس کرد که دیگر قدرت کافی ندارد و نمیتواند کار کند.
بخوانیدمجموعه قصه های: خر آوازخوان، جلد 34 مجموعه کتاب های طلایی برای نوجوانان
کتاب های طلایی، مجموعه قصه های عامیانه و دوست داشتنی است که در همه سرزمین ها شناخته شده هستند. جلد 34 این مجموعه دربردارنده 5 قصه است: خر آوازخوان -مشعل آبی-لباس دوز کوتوله دلیر-شاهزاده خانم و قورباغه-دلبر و جانور عجیب
بخوانید