قصه کودکانه آموزنده: دیگ گلی، انگشتانهی مسی، ملاقهی نوک گلی / از اعتماد دیگران سوء استفاده نکنیم قصه های کودکانه 272 یکی بود و یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. مورچهای بود، مورچهی پرکاری بود. مورچه از صبح تا شب کار میکرد. توی لانه دانه انبار میکرد. بخوانید