پستچی محله یک نامه برای خانم مرغه آورده بود. خانم مرغه هم پس از باز کردن نامه اینطور خواند: «دوست عزیزم، خانم مرغه سلام! من ده تخم گذاشتهام، دلم میخواهد آنها تبدیل به ده جوجهي سالم بشوند. تو این کار را به خوبی میدانی لطفاً بیا و کمکم کن. متشکرم.»
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : اردک
قصه کودکانه: اردک حسود / قناعت گنج است
در روزگار قدیم در برکهای زیبا پرندگان زیادی زندگی میکردند. در میان این پرندگان اردک خانم سفیدی هم بود. اردک خانم هیچوقت به چیزی که داشت راضی و قانع نبود.
بخوانیدقصه کودکانه چه قدر میخوابی آقاموشه؟ / خواب زمستانی
آقاموشه، یک موش قهوهای تپل بود. چند روزی بود که او مرتب اینطرف و آنطرف چرت میزد و خوابش میبرد. آن روز هم کنار سنگی خوابش برده بود.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: اردك جوراب پوش و 4 قصه دیگر / با صدای: مریم نشیبا #13
فهرست قصه های این مجموعه: 1- اردك جوراب پوش 2- شیرینی شب عید 3- بازی در یك روز طوفانی 4- بازی جوجه ها 5- آسمان آبی (ویژه 22 بهمن)
بخوانیدکتاب قصه کودکانه قدیمی: حقه ی روباه / دیگران را اذیت نکنید
اردک گفت: بگذار ببینم این چیه؟ یک علامت روی این خانه هست؟ من قبلاً آن را ندیده بودم؟ شاید این خانه برای فروش است.
بخوانید