وقت بیدارباش بود؛ مثل همیشه، ساعت پنج صبح، چکشی را بر باریکهای از آهن که بیرون ساختمان فرماندهی اردوگاه آویزان بود، میکوبیدند. طنین پیاپی زنگ از ورای جام پنجرهها که دو بندانگشت یخ روی آنها را پوشانده بود، بهزحمت شنیده میشد
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : ادبیات روسیه
مجموعه قصه های عامیانه روسی، 14 قصه عامیانه از سرزمین روسیه
این کتاب، مجموعه 14 قصه زیبا و آموزنده از ادبیات عامیانه سرزمین روسیه است که در سال 1337 چاپ شده است. امیدوارم از خواندن قصه های این کتاب لذت ببرید.
بخوانیدکتاب داستان کودکانه حلقه فولادی، نوشته پائوستوفسکی
بابا کوزما با نوه اش واریوشا در دهکده موخوویه در جوار جنگل زندگی میکرد. زمستان آن سال خیلی سرد بود، باد های تند میوزید و برق فراوان باریده بود. در تمام زمستان حتی یک بار هوا گرم نشده و آب برف از بام های تخته ای نچكیده بود.
بخوانید