Tag Archives: ادبیات روسیه

قصه کهن روسی: نبرد پل چوبی / سه پهلوان روس به نام‌های ایوان 4#

قصه کهن روسی: نبرد پل چوبی / سه پهلوان روس به نام‌های ایوان 4# 1

در یکی از کشورها، پادشاه و ملکه‌ای زندگی می‌کردند که زندگی‌شان از هر حیث خیلی خوب بود، منتها بدبختی آن‌ها این بود که بچه نداشتند. روزی، ملکه در خواب دید که در نزدیکی قصر، استخر بزرگی هست که ماهی دم طلائی قشنگی در آن زندگی می‌کند و اگر کسی این ماهی را بخورد، فرزندی به دنیا می‌آورد.

بخوانید

قصه کهن روسی: گربه و روباه / چرا تمام حیوانات از گربه می‌ترسند #2

قصه کهن روسی: گربه و روباه / چرا تمام حیوانات از گربه می‌ترسند #2 3

یک مرد دهاتی گربه‌ی نر خیلی شیطانی داشت. این گربه آن‌قدر مرد دهاتی را اذیت کرده بود که مرد دهاتی نزدیک بود از دستش دق کند. روزی مرد دهاتی گربه را توی گونی انداخت و با خودش به جنگل برد و هم آنجا، ولش کرد.

بخوانید

قصه‌ قبل از خواب: شاهزاده خانم قورباغه / برگرفته از ادبیات شفاهی روسیه

قصه-قبل-از-خواب-شاهزاده-خانم-قورباغه-کاور

روزی روزگاری پادشاهی زندگی می‌کرد که سه پسر داشت. روزی به آن‌ها گفت: «پسران من، وقت ازدواج شما فرا رسیده است. برای هر یک از شما تیر و کمانی آورده‌ام. تیر و کمان خود را بردارید و هر یک تیری به سویی رها کنید.

بخوانید