روزی در قصر متوکّل عبّاسی که از آثار باستانی بوده و در سامراء قرار داشت و معروف به «حیر» بود، جوان زیبایی را دیدم که مشغول نماز است.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : آخرالزمان
داستانهای امام زمان (عج): چیزی بر مردم پوشیده نمیماند!
غلام جعفر کذّاب را که «سیما» نام داشت و از معتمدین خلیفه بود، در سامرا دیدم که درِ خانه امام حسن عسکری علیه السلام را میشکست.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): در جستجوی محبوب!
بیست مرتبه به حجّ مشرف شدم و در همه آنها در جستجوی محبوبم، امام زمان علیه السلام بودم. امّا به مقصود نرسیدم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): آقا را عصر روز عرفه دیدم!
سال 292 هجری قمری برای انجام اعمال حجّ، به مکّه مکرّمه مشرّف شدم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): دوست داری امام زمانت را ببینی؟
سال 306 هجری قمری به قصد مراسم حجّ به مکّه مشرّف شدم، پس از ادای مناسک حجّ، در مکه مقیم شدم، تا سال 309 در مکّه ماندم.
بخوانید