چتر و گربه و دیوار باریک: داستان کوتاهی از رضا قاسمی

چتر و گربه و دیوار باریک: داستان کوتاهی از رضا قاسمی 2

داستان کوتاه چتر و گربه و دیوار باریک رضا قاسمی   من نمی‌دانستم خر چطور توی گل گیر می‌کند. اما خودم یکی دو بار توی گل گیر کرده بودم. احساس کردم پدر چه خوب وضع مرا درک کرده. با خوشحالی دفتر را برداشتم و رفتم کنار او. آن روز درس …

بخوانید