یک روز زمستانی بچه ها یک آدم برفی می سازند. بعد در عالم رویا از آدم برفی می خواهند که نانوا بشود و نان بپزد. روز بعد که بچه ها به دیدن آدم برفی می روند می بینند آدم برفی سرجایش نیست...
بخوانیدقصه منظوم کودکانه: آی قصه، قصه، قصه / داستان گرگ و بره به زبان شعر
این قصه یک شعر کودکانه است. باز هم گرگ بدجنس هوس خوردن بره کرده اما این بار هم موفق نمی شود و حیوانات جنگل حسابی به خدمتش می رسند...
بخوانیدقصه مصور کودکانه: روزی که خورشید را دزدیدند / آن کس که نداند …
یک روز حیوانات مزرعه متوجه می شوند که یک نفر خورشید را دزدیده است. اما کسی خورشید را نزدیده بود بلکه خورشیدگرفتگی رخ داده بود ...
بخوانیدقصه کودکانه: آهو و پرنده ها / نوشته: نیما یوشیج
در یک دشت سرسبز همه حیوانات با هم کنار یک آبگیر زندگی می کردند اما یک روز فیل ها آمدند و همه آب آبگیر را خوردند و حیوانات تشنه ماندند. چهارتا از حیوانات به جستجوی آب رفتند و ...
بخوانیدقصه کودکانه: آهوی گردن دراز || حکمت نهفته
در گله آهوها، آهوبره ای به دنیا آمد که گردن خیلی درازی داشت. برای همین، هیچکس او را دوست نداشت.اما آهوها نمی دانستند که درآینده گردن دراز همین آهو چقدر به آنها کمک خواهد کرد. چرا که خیلی چیزها حکمتی دارد که ما از راز آن بی خبریم...
بخوانید