کنیزی داشتم که مدت نسبتاً زیادی از او دوری نموده بودم. روزی به من گفت: اگر طلاقم دادهای بگو؟
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): تبرّکی از مولا!
ابوجعفر[مروزی هزار دینار سهم امام علیه السلام فرستاه بود تا آن را به ناحیه مقدسه حضرت حجّت علیه السلام تحویل دهم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): موقع دریافت حقوق!
از شخصی از اهالی واسط طلبی داشتم. مطّلع شدم که وفات کرده است.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): گُل بنفشه
هر سال نیمه شعبان، برای زیارت ابا عبداللّهالحسین علیه السلام به کربلا مشرّف میشدم.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): با آنها سفر مکن!
از طرف جعفر بن ابراهیم یمانی مأمور تشرّف به ناحیه مقدّسه شدم. وقتی کارم تمام شد، به بغداد رفتم تا با کاروان یمن خارج شوم.
بخوانید