من اهل «ران» شهری بین مراغه و زنجان هستم. در شهر ما پیرمردی زندگی میکرد که صد و هفده سال داشت.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): نقشه آنها نقش بر آب شد!
در زمان غیبت صغری دو نفر از شیعیان قائم آل محمّد علیهم السلام، با یکدیگر مخفیانه گفت و گو میکردند.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): عزل خادم شرابخوار!
حکم مأموریتی از سامرا از ناحیه مقدسه حضرت ابا صالح المهدی علیه السلام برای گروهی از شیعیان خاصّ حضرت علیه السلام صادر شد
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): نام آنها را حذف کنید!
در اوقات معلومی از سال، گروهی از سادات علوی که در مدینه زندگی میکردند و معتقد به امامت ائمّه معصومین علیهم السلام بودند
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): چرا پاسخ نامه نیامد؟
پدرم نامهای به خط خود برای امام زمان علیه السلام نوشت. حضرت علیه السلام پاسخ نامه را مرقوم فرمود.
بخوانید