حیوانات جنگل هر وقت سوالی داشتند پیش جغد دانا می رفتند. توی جنگل یک خرس کوچولو بود که دوست نداشت پیش آقا جغد برود.
بخوانیدداستان دو گربه روی دیوار / نوشته: صمد بهرنگی
حتماً تابهحال گربهها را دیده اید که روی دیوار باهم دعوا می کنند! به نظرتان چه حرف های به هم می زنند؟ این داستان رابخوانید تا بفهیمد!
بخوانیدداستان پیرزن و جوجهی طلاییاش / نوشته: صمد بهرنگی
پیرزنی بود که در دار دنیا کسی را نداشت غیر از جوجهی طلاییاش. این جوجه را هم یکشب توی خواب پیدا کرده بود.
بخوانیدداستان سرگذشت دانهی برف / نوشته: صمد بهرنگی
اگر یک دانهی برف زبان باز میکرد، چه داستانی را تعریف میکرد؟
بخوانیدداستان پسرک لبوفروش / نوشته صمد بهرنگی
چند سال پیش در دهی معلم بودم. مدرسهی ما فقط یک اتاق بود که یک پنجره و یک در به بیرون داشت. فاصلهاش با دِه صد متر بیشتر نبود
بخوانید