تولد امین بود. مادر هفت تا شمع روشن کرد و برایش کیک گرفت. همه ی مهمان ها هدیه هایشان را به امین دادند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه یک کار خیلی خوب / با صدای مریم نشیبا
علی کوچولو می خواست با احمد هفت سنگ بازی کند. آنها با محمود که تازه وارد بود دوست شدند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه هر مشکلی چاره ای داره / با صدای مریم نشیبا
حیوانات جنگل همه دور هم جمع شده بودند. آنها حیوانات خوبی بودند ولی هر کدام از آنها رفتارهای بدی هم داشتند.
بخوانیدقصه صوتی ماجرای آسمون و موش کور / با صدای مریم نشیبا
باران می بارید. تمام جنگل خیس شده بود. همه جا پر از آب شده بود. خرگوش خانوم نگران دوستش موش کور بود.
بخوانیدقصه صوتی مهربون و نامهربون / با صدای مریم نشیبا
دو تا پرنده در یک دشت زندگی می کردند که کاملا شبیه هم بودند. آنها برادر بودند. این دو پرنده فقط دو تا فرق داشتند.
بخوانید