قصه کودکانه‌ی: لاک‌پشت کوچولو و مار || دروغ گفتن کار بدیه!

قصه-کودکانه-قبل-از-خواب-کودکان--لاک‌پشت-کوچولو-و-مار

روزی روزگاری یک لاک‌پشت کوچولو یواش‌یواش به راه افتاد. او می‌خواست نزدیک لانه‌اش، هم گردش کند و هم سبزی بخورد. خانه‌ی لاک‌پشت توی جنگل بود، برای همین حیوان‌های جورواجوری هم آنجا زندگی می‌کردند.

بخوانید