قصه‌های گلستان: داستان سه گاو و فریب روباه | عاقبت نفاق و دودستگی

قصه-هاي-گلستان-و-ملستان-فري

یک روز روباه آمد پیش شیر و گفت: «ارباب، وضعم خیلی خراب است، هیچی پیدا نمی‌شود، آمدم ببینم اینجاها در خدمت شما گوشتی چیزی نیست؟» شیر گفت: «به جان عزیزت من هم یک هفته است گوشت نخورده‌ام.

بخوانید

داستان علمی‌تخیلی کودکان: سفرهای علمی || بیابان پرخطر

سفرهای-علمی-خانم-فریزل-بیابان-پرخطر

خانم فریزل جالب‌ترین و شگفت‌آورترین معلم دنیاست. امروز، اوضاع مدرسه به‌طور عجیبی ساکت و آرام بود. همۀ ما مشغول کار روی ماکت صحراییِ خودمان بودیم. همه‌چیز طبیعی به نظر می‌رسید و این موضوع خودش مسئله عجیبی بود.

بخوانید