هنگامیکه خرگوشها برای جانوران جنگلی سخنرانی کردند و به آنها گفتند که سهم تمام جانوران باید برابر باشد، شیرها جواب دادند...
بخوانیدقصه آموزنده ازوپ: همه را به یک چوب نباید راند || فرق فروتنی و طمع
شیری بر سر گاو نری که شکار کرده بود، ایستاده بود. راهزنی از راه رسید و سهمی از گوشت گاو تقاضا کرد.
بخوانیدقصه آموزنده ازوپ: افتادۀ بزرگ || خدا هیچکس را خوار و ذلیل نکند
شیری پیر و درمانده و ناتوان بر زمین افتاده بود و آخرین نفسهای خود را میکشید. در این هنگام گرازی از راه رسید و با دندانهای سهمگین خود ضربۀ مهلکی به شیر زد
بخوانیدقصه آموزنده ازوپ: سهم شیر || حد و اندازۀ خودت را بشناس!
شیری با گورخری به شکار رفتند. شیر به هنگام شکار، از قدرت خود و گورخر از لگدهای چابک خود استفاده میکرد.
بخوانیدقصه آموزنده ازوپ: سیلیِ نقد || از داشتههایت راضی باش
شیری خرگوشی را خُفته یافت و آمادۀ خوردن او شد که ناگهان چشمش به آهویی افتاد. شیر، خرگوش را رها کرد و سر در پی آهو گذاشت.
بخوانید