کتاب تخیلی نوجوانه: شرکت هیولاها || اینجا از جیغ، برق تولید می‌کنند!

کتاب تخیلی نوجوانه شرکت هیولاها (24)

همۀ بچه‌ها فکر می‌کنند وقتی‌که هوا تاریک می‌شود و به رختخواب می‌روند، هیولاها از پشت درهای کمد اتاقشان آن‌ها را دید می‌زنند. ولی بچه‌ها نمی‌دانند که در آن وقت شب آن‌ها سر کار خودشان هستند. هیولاها درهای کمد بچه‌ها را باز می‌کنند و وارد اتاقشان می‌شوند

بخوانید

داستان تخیلی کودکانه: لیلو و استیچ | ماجرای موجود فرازمینی در زمین

داستان تخیلی کودکانه لیلو و استیچ (22)

همۀ حوادث از سیارۀ تورو شروع شد. سازمان کهکشان‌ها به یکی از دانشمندانش به نام «جومبا جوکیا» تهمت زده بود و داشتند او را محاکمه می‌کردند. جومبا جوکیا متهم به آفریدن موجودی عجیب‌وغریب بود.

بخوانید

کتاب داستان کودکانه: گربه های اشرافی || دوشس و اومالی در پاریس

کتاب داستان کودکانه گربه های اشرافی (12)

خانم آدِلِید، پیرزن بسیار مهربان، بخشنده و ثروتمندی بود که چندین سال پیش در شهر پاریس زندگی می‌کرد. او با گربه ی دوست داشتنی اش به نام دوشس و بچه های آن به نام های تولوز، برلیوز و مِری در خانه ی زیبا و مجللش به سر می‌برد.

بخوانید