داستان کودکانه: جوجه اردک زشت || قصه شب برای کودکان

داستان کودکانه: جوجه اردک زشت || قصه شب برای کودکان 1

روزی روزگاری، اردکی بود که شش تا تخم گذاشته بود. یک روز داخل لانه‌اش را نگاه کرد. با تعجب دید در کنار شش تخم کوچولوی خودش، یک تخم دیگر هم هست که خیلی بزرگ‌تر از بقیه است. اردک با خود گفت: «خیلی عجیبه!» و رفت و روی تخم‌ها خوابید.

بخوانید

داستان تخیلی کودکان: ماجراهای لیلو و استیچ | موجود بیگانه‌ در زمین

کتاب-داستان-تخیلی-کودکان-ماجراهای-لیلو-و-استیچ-(11)-

در سیاره‌ای به نام «تورو» در سرزمینی به نام «گالاکتیک» (فدراسیون کهکشانی) دانشمندی به نام «جومبا جوکیبا» زندگی می‌کرد. او طی آزمایشی که ۶۲۶ نامیده می‌شد موجودی را خلق کرد که بسیار عجیب بود.

بخوانید