داستان نوجوانه: مترسک و موتورسیکلت || داستان یک خر

داستان نوجوانه: مترسک و موتورسیکلت || داستان یک خر 1

زمستانِ سرد همه‌جا را فراگرفته بود. مردان روستای علی‌آباد در این برف و یخبندان روزها هم در خانه بودند و تمامِ وقت زیر کرسی روزگار می‌گذراندند. زن‌ها از صبح زود برمی‌خاستند و گاوهای شیرده را می‌دوشیدند و شیر داغ می‌کردند تا ماست درست کنند.

بخوانید