داستان آموزنده: اردشیر و درخت زندگی || داستانی از مثنوی معنوی

کتاب داستان آموزنده اردشیر و درخت زندگی (7)

روزی بود و روز گاری، شهری بود و شهریاری، شهریاری که همیشه آرزو داشت عصرش جاویدان باشد و تا آخر زمان جوان و سالم بماند و پادشاهی کند. یک شب که اتفاقاً شب یلدا هم بود پادشاه، دانشمندان و حکیمان را به قصرش دعوت کرد تا شب‌نشینی کنند

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: مری پاپینز || مهربان‌ترین پرستار کودک

کتاب-قصه-صوتی-قدیمی-مری-پاپینز-

اسم من برت‌ئه! من یه دوره‌گرد هستم. هرروز یه شغلی دارم. یه روز بادابادک‌فروشم. یه روز دودکش پاک می‌کنم. یه روز نقاش تابلوهای پیاده رو. امروز هم هوس کردم یه ارکستر یه نفری باشم. دنبال من بیاید! لندن این موقع سال خیلی تماشاییه!

بخوانید

داستان آموزنده کودکانه: آقا برفی || به همدیگه کمک کنیم!

کتاب داستان کودکانه آقا برفی (17)

در ابتدای زمستان، دو روز بیشتر به عید کریسمس باقی نمانده بود که برف تندی شروع به باریدن کرد تمام بعدازظهر و در طول شب، هزاران هزار، میلیون‌ها میلیون، بلکه میلیاردها میلیارد دانه‌ی بلوری برف، بی‌صدا بر زمین نشست.

بخوانید