قصه کودکانه: قهر خورشید خانم

قصه-کودکانه-قهر-خورشید-خانم

یکی از روزهای قشنگ بهار که پرندگان روی شاخه‌های درختان نشسته بودند و آواز می‌خواندند و سنجاب‌ها از تنه‌های درختان بالا می‌رفتند و میمون‌ها روی شاخه‌ها تاب می‌خوردند، خورشید خانم از آسمان، به این مناظر نگاه می‌کرد و با دیدن زیبایی جنگل و شادی حیوانات با صدای بلند خندید؛

بخوانید

قصه تصویری کودکانه: میلیونر خسیس

قصه-تصویری-کودکانه-میلیونر-خسیس

در زمان‌های بسیار دور، تاجر ثروتمندی به اسم ریچارد توی دهکده‌ای زندگی می‌کرد. اون یه مزرعه داشت و گندم و سبزیجات می‌فروخت. کارش به قدری خوب بود که میلیونر شده بود. همه فکر می‌کردند زندگی مرفه و فوق العاده‌ای داره؛ ولی ریچارد خسیس و ناخن خشک بود...

بخوانید