فیلاس فاگ یکی از شنوندگان پروپاقرص بحث درباره «سرقت بزرگ بانک لندن» در سال 1872 بود. یکشب او روی صندلی راحتیاش در کلوب نشسته بود و سه نفر از دوستانش دربارهی سرقت بانک صحبت میکردند. - چقدر از بانک سرقت شده، رالف؟ ... - پنجاهوپنج هزار لیره.
بخوانیدآموزش زبان انگلیسی با قصه های ازوپ: قورباغهها و گاو نر
گاو نری به پایین آبگیری پر از بوتههای نی آمد تا آب بنوشد. هنگامیکه گاو با وزن سنگین خود، شِلِپ در آب پرید، پایش را روی یک قورباغهی جوان گذاشت و آن را در گل و لای زیر پایش له کرد .
بخوانیدآموزش زبان انگلیسی با قصه های ازوپ: بچه خرچنگ و مادرش
خرچنگِ مادر به پسرش گفت: «آخه چرا اینطوری یک بری راه می روی؟ تو باید همیشه مستقیم (رو به جلو) راه بروی و انگشتان شست پایت را به سمت بیرون بچرخانی.»
بخوانیدآموزش زبان انگلیسی با قصه های ازوپ: لاکپشت و اردکها
میدانید که لاکپشت، خانهاش را روی پشتش حمل میکند. مهم نیست چقدر تلاش کند، (هرقدر هم تلاش کند) نمیتواند خانهاش را ترک کند.
بخوانیدآموزش زبان انگلیسی با قصه های ازوپ: قصه گرگ و بره
روزی روزگاری بره کوچولویی بود که شاخ های درحال رشدش او را به این فکر انداخت که یک بز نر بالغ شده و می تواند از خودش مراقبت کند.
بخوانید