قصه های شیرین فیه ما فیه: عیسی (ع) در زیر باران

قصه-های-شیرین-فیه-ما-فیه-مولوی-عیسی-(ع)-در-زیر-باران

عیسی (علیه‌السلام) از بیابانی می‌گذشت که ناگهان بارانی تند باریدن گرفت. او رفت و در میان لانه‌ی شغالی پناه گرفت، اما از آسمان ندا آمد که: «از لانه‌ی آن شغال بیرون برو که توله‌هایش با بودن تو نمی‌آسایند.»

بخوانید

قصه های شیرین فیه ما فیه: پادشاه و دلقک

قصه-های-شیرین-فیه-ما-فیه-مولوی-پادشاه-و-دلقک

پادشاهی بر لب جویی نشسته بود دل‌تنگ و اندوهگین و نزدیکانش از او هراسان و ترسان، چراکه دل‌تنگی‌اش با هیچ نیرنگی گشوده نمی‌شد. پادشاه دلقکی داشت که با او مهربان بود. نزدیکان پادشاه از او خواستند که به نیرنگی پادشاه را بخنداند.

بخوانید