قصه صوتی کودکانه: زنبور کوچولو / مریم نشیبا

قصه-صوتی-کودکانه-زنبور-کوچولو630

توی دید و بازدید عید زنبور کوچولو با پدر و مادرش به عید دیدنی رفتند. زنبور کوچولو خیلی شیرینی خورد و دل درد گرفت. مادر زنبور کوچولو که دید اون نمی تواند راه برود به او گفت تا خانه باید پیاده راه بروی تا غذایت هضم بشود و دل دردت بهتر شود.

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: درخت انار سحرآمیز: یک افسانه چینی / مهناز محمدقلی

قصه-صوتی-کودکانه-درخت-انار-سحرآمیز-کاور

خیلی خیلی پیش‌ها، قدیم‌ها، کنار یک دِه، دوتا برادر، توی یک کلبه‌ی گِلی که خیلی کهنه شده بود زندگی می کردند. تنها دارایی آنها یگ گاو بود و دو تکه زمین. برادر کوچکتر این گاو را خیلی دوست داشت.

بخوانید