«ژانو» پرندهی کوچولو در باغچهی آقای «براون» به دور و برش نگاه میکرد. باغچه پر از پرندههای رنگارنگی بود که آواز میخواندند و آشیانه خود را میساختند. بلبلها، گنجشکها، سارها، سهرهها به هر طرف میپریدند و در منقارشان شاخههای سبز و علف میآوردند.
بخوانیدقصه صوتی پگاه قصه گو: «چرا؟»، طوقی + 3 قصه صوتی دیگر / با صدای پگاه قصه گو #64
فهرست قصه های این مجموعه: 1- چرا؟ ( داستانی از نیکلای پوپوف ) 2- طوقی ( داستانی از کلیله و دمنه) 3- نمکی (روایتی نو از یک افسانه قدیمی) 4- همه دنیا مال من 5- قصه ی چوب و بازی
بخوانیدقصه کودکانه: تو خوبی یا بد؟ / به دیگران رحم کنیم
«بیببیب» اسم یک ماشین کوچولو و خوب بود. تازه از کارخانه بیرون آمده بود و حسابی تازهنفس بود. تصمیم گرفته بود که به آدمها و حیوانات خوب و درستکار کمک کند.
بخوانیدقصه کودکانه: لباس بهاری خرگوش کوچولو / رنگ خرگوش ها در بهار تغییر می کند
در پای کوه بلندی یک رودخانه وجود داشت. در کنار این رودخانه هم خانهی خانم خرگوشه و بچههای ریزهمیزه و تُپُلش بود. در فصل زمستان وقتی برف میبارید و زمین یک پارچه سفید بود، خانم خرگوشه و بچههایش همگی لباس سفید زمستانی به تن داشتند.
بخوانیدقصه کودکانه: دماغ فیل / دیگران را مسخره نکنیم
در یک جنگل سرسبز و زیبا، یک فیل بزرگ مشغول آب خوردن بود. درست درزمانی که فیل خرطوم بلندش را داخل آب رودخانه کرده بود صدای خندهای به گوشش رسید. فیل به عقب برگشت و به دنبال صاحب صدا گشت.
بخوانید