حکایات گلستان: زاهدان در شهر / پرهیزگاران راستین چشم طمع به مال و منال دنیا ندارند

حکایات گلستان: زاهدان در شهر / پرهیزگاران راستین چشم طمع به مال و منال دنیا ندارند 1

آورده‌اند که در زمان قدیم مَلِکی پرهیزگار بود و عادل. در سرزمین او، مردم در امن و آسایش بسر می‌بردند و از ملک عادل خود، راضی و خرسند بودند و دعا به جانش می‌گفتند تا عمرش دراز باشد.

بخوانید

قصه کودکانه روستایی: خانه آباد کن، دل شاد کن / قدر نعمت ها را بدانیم

قصه-کودکانه-روستایی-خانه-آباد-کن،-دل-شاد-کن

برگ گل قصه می‌گفت. قصه‌ی کی را؟ قصه‌ی دختر یکی یک‌دانه را می‌گفت: پیرزنی بود که یک دختر داشت؛ پیرزن تمیز و مرتب بود؛ اما دختر سربه‌هوا بود، دل به کار نمی‌داد و هیچ کاری را به آخر نمی‌رساند.

بخوانید