ایپاب‌فا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر
خورشید هنوز از خواب بیدار نشده بود که یک جغد، پروازکنان و خسته از گردش شبانه‌ی خود به خانه برگشت و روی درختی نشست تا به خواب عمیق و آرامی فرورود.
بخوانیدTimeLine Layout
تیر, ۱۴۰۲
-
۲۲ تیر
قصه کودکانه چینی: آدم طمع‌کار و آدم قانع و کشور موش‌ها
در سال‌های خیلی‌خیلی دور یک پیرمرد و یک پیرزنِ خیلی فقیر باهم زندگی می‌کردند. یک روز، پیرمرد داشت کف کلبه را جارو می‌کرد که یک دانه ذرت درشت پیدا کرد. پیرمرد دانه‌ی ذرت را برداشت و به کنار لانه‌ی موش‌ها رفت
بخوانید -
۲۲ تیر
قصه کودکانه چینی: از دوستت هرگز جدا نشو / هوا دوست ماست
«مینگ‌لی» تکالیفش را انجام داد و پیش خود فکر کرد که بهتر است به حیاط آپارتمان بروم تا با بچه‌ها بازی کنم؛ اما وقتی به حیاط رفت هیچ‌کدام از بچه‌ها آنجا نبودند.
بخوانید -
۲۱ تیر
قصه تصویری کودکانه: شاهزاده عطسه / برای وقت خواب کودکان
روزی روزگاری یک پادشاه و ملکه به افتخار تعمید یافتن فرزند تازه متولد خود، پرنسس رولاندور یک جشن باشکوه برگزار کردند. این ضیافت در تالار بزرگ قلعه برگزار شد و شامل یک جشن مفصل از غذاهای متنوع مانند سوپ، کیک بود.
بخوانید -
۲۱ تیر
قصه تصویری کودکانه: شاهزاده ماهی / برای وقت خواب کودکان
روزی روزگاری در یک سرزمین دور، پادشاه و ملکه‌ای زندگی می‌کردند که تمام خوشی های دنیا را داشتند، بغیر از یکی. بله، خانواده‌ی سلطنتی بچه نداشتند و ملکه برای داشتن بچه، هر روز دعا می‌کرد.
بخوانید -
۲۱ تیر
قصه تصویری کودکانه: شلغم غول پیکر / برای وقت خواب کودکان
روزی روزگاری زن و شوهر پیری در کلبه ای به نام عمارت ارباب زندگی می‌کردند. همانطور که از اسمش معلومه، اون کلبه، خانه‌ی آقای ارباب بود. آقای ارباب مرد سالخورده و بداخلاقی بود. می پرسید چرا بداخلاق بود؟
بخوانید -
۲۱ تیر
قصه آموزنده داوینچی: کلنگ‌ها / هنگام انتظار یا نگهبانی نباید بخوابی
کلنگ‌ها (درناها) یک پادشاه داشتند. پادشاه از سر اتفاق مهربان بود و پرنده‌ها او را بسیار دوست می‌داشتند و به او وفادار بودند. همیشه وقتی سلطانی خوب و مهربان باشد، همه نگران زندگی و سلامتش هستند و به همین دلیل کلنگ‌ها هم نگران سلطانشان بودند
بخوانید -
۲۱ تیر
قصه آموزنده داوینچی: موش، راسو، گربه / هیچکس از سرنوشت خود خبر ندارد
آن روز صبح، موش نمی‌توانست از سوراخش بیرون بیاید. چون راسو بالای در سوراخش نشسته بود و می‌خواست لانه‌ی موش را خراب کند. موش این دشمن بزرگ را از سوراخی باریک تماشا می‌کرد،
بخوانید -
۲۱ تیر
قصه آموزنده داوینچی: صدف و موش / عاقبت خیانت و انتقام
ماهیگیری، تور ماهیگیری‌اش را که تازه از آب بیرون آورده بود، کنار در خانه‌اش به زمین گذاشت. خانه‌اش کنار دریا بود. در ساحل، صدفی میان خرچنگ‌ها زیر آفتاب دراز کشیده بود. صدف وقتی دوستانش را در تور دید فکری کرد
بخوانید -
۲۱ تیر
قصه آموزنده داوینچی: شتر / مراقب غذا و استراحت حیوانات باشید
شترها اگر مال عربستان باشند یک کوهان و اگر آسیائی باشند دو کوهان بر پشت دارند. آن‌ها همان‌قدر که در جنگیدن سریع هستند به همان اندازه هم در حمل بار، حیوانات مفیدی‌اند. شتر قصه‌ی باید مال آسیا باشد. چون دو کوهانه است.
بخوانید
