ایپاب‌فا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر
در زمان‌های قدیم، پادشاه و ملکه‌ای بر کشوری حکومت می‌کردند. میهن سرسبز و آباد آن‌ها در کنار دریا قرار داشت.
بخوانیدTimeLine Layout
اسفند, ۱۳۹۹
-
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: خانه‌ای برای یتیمان
شکوه خانم، پیرزن مهربانی بود که همسر و فرزندی نداشت و در خانه‌ی قدیمی و بزرگش به‌تنهایی زندگی می‌کرد.
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: داستان نمک
روزی روزگاری در سرزمینی دور، پادشاهی زندگی می‌کرد که مادر پیر و مهربانی داشت. کشور آن‌ها سرزمینی آباد با باغ‌ها و مزرعه‌های پرمیوه و پرمحصول بود.
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: توپ علی کوچولو
علی کوچولو یه توپ رنگارنگ داشت. توپش را خیلی دوست داشت. هرروز عصر بهانه می‌گرفت و می‌خواست بره تو کوچه بازی کنه
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: کتاب قصه‌ای برای قندونک
فصل پاییز بود. در جنگل سبز جنب‌وجوشی به پا بود. تمام بچه‌های حیوانات به مدرسه می‌رفتند تا سر کلاس خانم گوزن بنشینند و باسواد شوند.
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: خرگوش سفید، خرگوش سیاه
... سنجاب کوچولو آن‌ها را دید و صدا زد: «خرگوش سفید، خرگوش سیاه سلام، نارنج دوست دارید؟
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: کتابدار کوچولو
خرگوش کوچولویی بود به نام نقلی که خیلی به کتاب خواندن علاقه داشت. او هرروز چند تا کتاب می‌خواند و از کتاب‌ها چیزهای زیادی یاد می‌گرفت.
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: نمایشگاه نقاشی
توی شهر پرنده‌ها جنب‌وجوشی به چشم می‌خورد. همه داشتند به خانم هدهد کمک می‌کردند تا نمایشگاهی از آثار نقاشی خود برپا کند.
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: پند پدربزرگ
حامد پدربزرگ را خیلی دوست داشت. پدربزرگ در خانه‌ی پسرش یعنی دایی حامد زندگی می‌کرد.
بخوانید -
۲۳ اسفند
قصه کودکانه: خرگوش‌ها و روباه
در میان جنگل زیبایی، شهری بود به نام شهر خرگوش‌ها که ساکنانش همگی خرگوش بودند.
بخوانید