به خاطر جنگی که به وقوع پیوست بود جدم، ورّام بن ابی فراس از حلّه به کاظمین پناه برده و در حدود پنجاه و یک روز در آن جا اقامت نمود.
بخوانیدTimeLine Layout
فروردین, ۱۴۰۰
-
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): آرزوی زیارت مهدی علیه السلام!
من از خدا میخواستم که به زیارت مهدی علیه السلام نائل شوم. شبی در خواب دیدم که در فلان وقت او را مشاهده خواهم کرد.
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): نوجوان ماه سیما!
گروهی از مفوضه و مقصّره، کامل بن ابراهیم مدنی را برای مناظره نزد امام حسن عسکری علیه السلام فرستادند.
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): دعوت مولای خود را بپذیرید!
بعد از رحلت امام حسن عسکری علیه السلام عدّهای از مردم قم به سامرا آمدند، آنها اموالی را به همراه خود آورده بودند
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): من قائم آل محمّد هستم!
در همدان طایفه ای زندگی میکردند که معروف به «بنی راشد» بودند، و همه آنها شیعه بوده و پیرو مذهب امامیه بودند.
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): پنداشتی که تو را نمیبینم؟!
پنجاه و چهار بار به سفر حجّ مشرّف شده بودم. سفر آخری بود، شبی زیر ناودان کعبه در سجده مشغول دعا و تضرّع بودم
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): عجز مأموران خلیفه از دسترسی به آقا!
روزی معتضد، خلیفه عبّاسی ما را - که سه نفر بودیم - احضار نمود
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): در جستجوی او!
من اهل کشمیر هندوستان هستم، من به همراه سی و نه نفر دیگر در خدمت پادشاه هند بودم، همه ما تورات و انجیل و زبور را خوانده بودیم.
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): بایست و تکان نخور!
مردی ایرانی را دیدم که میگفت: به سامرا رفتم وقتی مقابل منزل امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم
بخوانید -
۳ فروردین
داستانهای امام زمان (عج): صاحب الامر کیست؟
به حضور امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم. حضرت علیه السلام در سکوی جلوی خانه نشسته بود.
بخوانید