خون سرخ و گرم به همه ملافهها نشت میکند. مرا واگذارید! واگذاریدم تا شاید این سَیَلان گرم و سرخ بتواند آن جثه عظیم را از سینه من بشوید.
بخوانیدTimeLine Layout
فروردین, ۱۴۰۰
-
۱۸ فروردین
قصه کودکانه غاز کوچولو / قصه تلاش و همکاری
خانم غازه از پنجره کلبه کوچکش به بیرون نگاه میکرد و گفت: اوه، چه صبح سردی است. چه قدر زمین یخ بسته است.
بخوانید -
۱۸ فروردین
قصه کودکانه غازهای وحشی / پرندهها اهلی میشوند.
در کنار برکهای که محل زیست پرندگان وحشی بود پسرکی به اسم محمد برای گردش، آرامآرام قدم میزد
بخوانید -
۱۷ فروردین
داستان کوتاه مثل همیشه / نوشته: هوشنگ گلشیری
مرد از خواب که برخاست، دندانهایش را مسواک زد و صورتش را شست و لباس خانه راهراهش را پوشید و موهای سرش را بهدقت شانه زد، دفتر کاهی و خودکارش را برداشت
بخوانید -
۱۷ فروردین
داستان کوتاه شب شک / نوشته: هوشنگ گلشیری
هر سه نفر شک ندارند که: درست سر ساعت پنج یا پنج و نیم و یا شش و سه دقیقه و دو ثانیه وقتی آقای صلواتی در را باز کرد از دیدن آن عنق منکسر و ریش نتراشیده و موهای شانه نکردهاش، چرت هر سه تاشان پاره شد.
بخوانید -
۱۷ فروردین
داستان کوتاه پرنده فقط یک پرنده بود / نوشته: هوشنگ گلشیری
روزی بود و روزگاری و شهری بود به اسم علیآباد که چنین بود و چنان...
بخوانید -
۱۷ فروردین
داستان صوتی علمی تخیلی پارک ژوراسیک
ماجرا درباره گروهی دانشمند زیست شناس است که قصد دارند که با حمایت مالی یک میلیادر در جزیره ای واقع در کاستاریکا که پارکی تفریحی بسازند...
بخوانید -
۱۷ فروردین
داستان صوتی علمی تخیلی پارازیت
جک گلدنی به همراه همسر و فرزندانش زندگی میکند. او استاد مطالعات حزب نازی و هیتلرشناسی در دانشگاهی کوچک در مرکز ایالاتمتحده است.
بخوانید -
۱۷ فروردین
قصه صوتی علمی تخیلی برکه آتش
سهپایهها، برای کنترل مردم، مغز آنها را در سن چهارده سالگی به کلاهکهایی مجهز میکنند که بر ساختار ذهن انسانها تاثیر میگذارد
بخوانید -
۱۷ فروردین
قصه صوتی علمی تخیلی باد، نه بادی
برای «باد» پسر ۱۰ سالهی بدون مادر که در یتیمخانه زندگی میکند، اتفاقهایی میافتد؛ «باد» چمدانی پر از وسایل خاص دارد و پدری که هیچگاه او را ندیده است....
بخوانید