باران می بارید. تمام جنگل خیس شده بود. همه جا پر از آب شده بود. خرگوش خانوم نگران دوستش موش کور بود.
بخوانیدTimeLine Layout
فروردین, ۱۴۰۰
-
۱۸ فروردین
قصه صوتی مهربون و نامهربون / با صدای مریم نشیبا
دو تا پرنده در یک دشت زندگی می کردند که کاملا شبیه هم بودند. آنها برادر بودند. این دو پرنده فقط دو تا فرق داشتند.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه ساعتِ آشپزخانه / نوشته: ولفگانگ بورشرت
از دور هم میدیدند که به سویشان میآید، چون جلبتوجه میکرد. چهره کاملاً پیری داشت اما از راه رفتنش میشد دید که بیست سال بیشتر ندارد.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه آخرین تیر تفنگ من / نوشته: آلفونس دو لامارتین
روزی ترجمه انگلیسی یک جلد کتاب سانسکریت، زبان مقدس هندیها، را با خودم به شکار برده بودم.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه باران تابستان / نوشته: مارگریت دوراس
سروکلة معلم پیدا میشود. به طرف ارنستو نمیرود، میرود کنار خبرنگار. همه ساکتاند.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه پیانونواز / نوشته: دونالد بارتلمی
آنطرف پنجره، «پریسیلاهس» پنجساله، چارگوش و خپله، درست مثل یک صندوق پستی (با بلوز قرمز و شلوار چروک مخمل کبریتی آبی)، با ظاهری بسیار زننده دنبال یک نفر میگشت
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه: تابوتی بر آب / نوشته: محمد بهارلو
جاشوی سیاهسوختهای که روی سینهٔ لنج واایستاده بود به آسمان نگاه کرد و گفت: هوا دارد باز میشود .
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه ” از آشنایی با شما خوش وقتم ” / نوشته: جویس کارول اوتس
هیچکس به یاد نمیآورد که بحث چگونه درگرفت. شب جمعه بود و آنها دو زوج که هیچکدام زن و شوهر نبودند به یک رستوران چینی رفته بودند که پاتوقشان بود.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه مرغ عشق / نوشته: عدنان غریفی
زنم گفت: «ممکنه بمیرن.» پسرم گفت: «ازنظر علمی این حرف چرته.» برای هزارمین بار به پسرم توضیح دادم که این طرزِ حرف زدن نیست.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه هدایت / نوشته: بهرام بیضایی
در عصر ابری دلگرفته، وقتی صادق هدایت، نویسندة چهلوهشت سالة ایرانی، مقیم موقت پاریس، بهسوی خانهاش در محلة هجدهم، کوچة شامپیونه، شماره 37 مکرر میرود، دو مرد را میبیند
بخوانید