از پلهها که آمدم بالا دیدم پهلوی دستشویی، دراز به دراز، خوابیده است. گفتم: - اون کجاست؟ و زن را دیدم
بخوانیدTimeLine Layout
فروردین, ۱۴۰۰
-
۱۹ فروردین
داستان کوتاه عیادت / نوشته: هوشنگ گلشیری
پلهها که پیچ خورد سرش را دزدید و طرح مبهم چهره کودکیاش را که توی دالان دیده بود از یاد برد. به مهتابی رسید.
بخوانید -
۱۸ فروردین
قصه صوتی کودکانه: قصهی سوزن ننه گل / با صدای مریم نشیبا
سوزن از دست ننه گل قل خورد و قل خورد. گنجشک ها صدای سوزن را شنیدند که داشت می گفت: آهای! کسی اونجا نیست؟
بخوانید -
۱۸ فروردین
قصه صوتی کودکانه هدیهی نی نی کوچولو / با صدای مریم نشیبا
تولد امین بود. مادر هفت تا شمع روشن کرد و برایش کیک گرفت. همه ی مهمان ها هدیه هایشان را به امین دادند.
بخوانید -
۱۸ فروردین
قصه صوتی کودکانه یک کار خیلی خوب / با صدای مریم نشیبا
علی کوچولو می خواست با احمد هفت سنگ بازی کند. آنها با محمود که تازه وارد بود دوست شدند.
بخوانید -
۱۸ فروردین
قصه صوتی کودکانه هر مشکلی چاره ای داره / با صدای مریم نشیبا
حیوانات جنگل همه دور هم جمع شده بودند. آنها حیوانات خوبی بودند ولی هر کدام از آنها رفتارهای بدی هم داشتند.
بخوانید -
۱۸ فروردین
قصه صوتی ماجرای آسمون و موش کور / با صدای مریم نشیبا
باران می بارید. تمام جنگل خیس شده بود. همه جا پر از آب شده بود. خرگوش خانوم نگران دوستش موش کور بود.
بخوانید -
۱۸ فروردین
قصه صوتی مهربون و نامهربون / با صدای مریم نشیبا
دو تا پرنده در یک دشت زندگی می کردند که کاملا شبیه هم بودند. آنها برادر بودند. این دو پرنده فقط دو تا فرق داشتند.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه ساعتِ آشپزخانه / نوشته: ولفگانگ بورشرت
از دور هم میدیدند که به سویشان میآید، چون جلبتوجه میکرد. چهره کاملاً پیری داشت اما از راه رفتنش میشد دید که بیست سال بیشتر ندارد.
بخوانید -
۱۸ فروردین
داستان کوتاه آخرین تیر تفنگ من / نوشته: آلفونس دو لامارتین
روزی ترجمه انگلیسی یک جلد کتاب سانسکریت، زبان مقدس هندیها، را با خودم به شکار برده بودم.
بخوانید