شعر کودک: ببین پروانهها را که بالی شاد دارند شبیه باغ هستند پُر از نقش و نگارند
بخوانیدTimeLine Layout
تیر, ۱۴۰۰
-
۱۵ تیر
شعر کودکانه: مشق دوستی || دربارۀ حضرت محمد صلی الله علیه و آله
شعر کودکانه: تو اگر با ما نبودی زندگی یکچیز کم داشت
بخوانید -
۱۵ تیر
شعر کودکانه: تیله || دو تا تیله داری، تو در چشمهایت
شعر کودکانه: دو تا تیله داری تو در چشمهایت
بخوانید -
۱۵ تیر
شعر کودکانه: نماز پرندهها || پرندهها مهاجرند، نمازشان شکسته است
شعر کودکانه: پرندهها اول صبح، وقت طلوع کوچهها، به یاد ما میآورند، شکر خدای خوب را
بخوانید -
۱۴ تیر
شعر کودکانه آموزش الفبا || شعر با الفبا به همراه تصاویر
آموزش الفبای فارسی به کودکان همراه با شعر و تصویر
بخوانید -
۱۴ تیر
داستان کودکانه: سگ در طویله || حق دیگران را ضایع نکن
قصه آموزنده: روزی تعدادی گاو ماده برای خوردن علف به طویله رفتند. گاوهای ماده، سگی را در حال استراحت روی علفها دیدند. وقتی سگ، گاوها را دید با صدای بلند پاس کرد و آنها را ترساند.
بخوانید -
۱۴ تیر
داستان کودکانه: راسو و کودک || آینده نگر باشید و زود قضاوت نکنید
داستان آموزنده: زن و مردی در خانۀ بزرگی با پسر کوچکشان زندگی میکردند. آنها از یک راسوی رام و دستآموز نگهداری میکردند. راسو و کودک خیلی همدیگر را دوست داشتند. آنها باهم بازی میکردند.
بخوانید -
۱۴ تیر
داستان کودکانه: چکاوک و مزرعهدار || خودت به خودت کمک کن
قصه آموزنده: چکاوکی در مزرعهی ذرت لانه ساخت. او با جوجههایش در این لانه زندگی میکرد. لانه آنها پناهگاه خوبی بود. تا اینکه ذرتها رسید و وقت چیدن آنها شد.
بخوانید -
۱۴ تیر
داستان کودکانه: پسرها و مغز بادام || بهجای اختلاف، صلح کنیم
داستان آموزنده: روزی دو پسربچه باهم از جادهای میگذشتند. در راه، بادامی روی زمین پیدا کردند. هردوی آنها با سرعت دویدند تا آن را بردارند. یکی از پسرها بادام را برداشت. پسر دیگر گفت: این بادام مال من است.
بخوانید -
۱۴ تیر
داستان کودکانه: بُنتی و شیشۀ شکلات || حرص و طمع خوب نیست
داستان آموزنده: یک روز عید، بُنتی همراه مادرش به خانهی زن ثروتمندی رفت. این زن ثروتمند دوست مادرش بود. بعد از سلام، دو زن همدیگر را بغل کردند و با روبوسی، عید را به هم تبریک گفتند.
بخوانید