مرد بینوایی به جستجوی کار از شهری به شهری سفر کرد. در آنجا کاری پیدا کرد و مدتی به قناعت زندگی کرد تا قدری پول پسانداز کرد، ولی یک روز بیکار شد.
بخوانیدTimeLine Layout
تیر, ۱۴۰۰
-
۲۶ تیر
داستان علمی تخیلی کودکان: سفرهای علمی || قلهای که منفجر میشود
این ماجرا هم، مثل ماجراهای قبلی، در روزی معمولی در کلاس خانم فریزل اتفاق افتاد. البته نهچندان معمولی! چون در کلاس خانم فریزل روز معمولی وجود ندارد.
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان علمیتخیلی کودکان: سفرهای علمی || بیابان پرخطر
خانم فریزل جالبترین و شگفتآورترین معلم دنیاست. امروز، اوضاع مدرسه بهطور عجیبی ساکت و آرام بود. همۀ ما مشغول کار روی ماکت صحراییِ خودمان بودیم. همهچیز طبیعی به نظر میرسید و این موضوع خودش مسئله عجیبی بود.
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان کودکانه و آموزنده: «نوک قرمز» و دوستانش || جوجه اردک زشت
در یکی از روزهای گرم تابستان، اردک خانم در نقطهای دوردست لانهای ساخت تا بتواند بهراحتی روی تخمهایش بخوابد. روزها بهآرامی گذشت.
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان کودکانه و آموزنده: کلاغ سیاه و قوی سفید || افسانههای ازوپ
در سرزمینی که پای آدمیزاد به آنجا نرسیده بود، حیوانات زیادی زندگی میکردند. از پرنده و چرنده هرکدام سرشان به کار و زندگی خودشان گرم بود و کسی در فکر این نبود که چطور دیگری را فریب بدهد
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان کودکانه و آموزنده: کلاغ دانا و کوزه آب || افسانههای ازوپ
در بیشهای دور کلاغ پیری زندگی میکرد که سالهای زیادی از عمرش گذشته بود و سرد و گرم روزگار را چشیده بود. کلاغ براثر عمر زیاد تجربیات زیادی به دست آورده بود
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان کودکانه و آموزنده: شکارچی و کبک خودخواه || افسانههای ازوپ
در مرغزاری دور که کمتر پای انسان به آنجا میرسید، کبکِ تنهایی زندگی میکرد که نمیتوانست با دستۀ کبکها -که در آن نزدیکیها زندگی میکردند- همراه شود.
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان کودکانه و آموزنده: سگ بخیل || افسانههای ازوپ
در یک مزرعۀ کوچک و سرسبز، گاو و اسبی به خوشی و خوبی زندگی میکردند. این دو دوستِ خوب، باهم در مزرعه کار میکردند و غذا میخوردند و در کنار هم میخوابیدند.
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان کودکانه و آموزنده: روباه و لکلک || افسانههای ازوپ
سالهای سال پیش، آن زمانی که نه من بودم و نه شما، خانم لکلک و آقا روباه باهم دوست شده بودند. ما که ندیدهایم و چون ندیدهایم نمیتوانیم تصور کنیم که چطور روباه و لکلک میتوانند باهم دوست باشند.
بخوانید -
۲۵ تیر
داستان کودکانه و آموزنده: روباه و شیر || افسانههای ازوپ
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. در بیشهای زیبا و سرسبز که پر از درختان کهنسال بود، شیر بزرگ و پرقدرتی زندگی میکرد. در این بیشۀ بزرگ، غیر از شیر حیوانات دیگری هم زندگی میکردند
بخوانید